یک استراتژی ارتباطی موثر به هم سویی و هماهنگی نیروهای انسانی و سازمانی نیاز دارد. در این مقاله چگونگی دست یافتن به این هم سویی را می آموزیم:
بازاریابی، فروش و روابط عمومی! بسیاری از سازمان ها، هنوز هم تفاوت این سه را به روشنی درک نکرده اند. خب سوال این است که چگونه می توان فعالیت های این سه حوزه متفاوت از هم را به درستی هماهنگ کرد؟ شما می توانید این فرآیند را با پرسیدن این چند سوال از خود آغاز کنید:
سوال ۱: ما چه کسی هستیم؟
سایمن سینک معروف است به این که رهبران را با پرسش “چرا” به چالش می کشد. اما قبل از این که این رهبران به “چرا” برسند، باید با خود روراست باشند. این که از خودتان بپرسید که “چه کسی هستید” باید به خودآگاهی بیش تر و تعریف دقیق شما و شرکت تان منجر شود.
چه کسی و با چه تجربیاتی -چه حرفه ای و چه شخصی- در مقابل این آینه ایستاده است؟
در این لحظه، شما چه چیزی به جهان ارائه کرده اید؟
آیا ارزش های فردی که در آینه به شما می نگرد با ارزش های سازمان شما هم خوانی دارد؟
آیا این ارزش ها به طور موثری به تیم شما منتقل شده است؟
رهبری که هیچ ایده ای ندارد، هرگز نخواهد توانست برای تیم خود و یا مشتریانش یک چشم انداز الهام بخش تعیین کند.
سوال ۲: ما به چه چیزی اعتقاد داریم؟
ارزش های شما به عنوان رهبر سازمان چیست؟ این ارزش ها با اهداف کسب وکارتان هم پوشانی دارد یا خیر؟
از خود بپرسید که شرکت شما به چه چیزی عمیقا اعتقاد دارد؟
سوال ۳: ما تا کنون چه کاری انجام داده ایم؟
هر برندی یک تعهد است. دستاوردهای شما آن بخشی از این تعهدی است که شما در حق خود و مشتریان تان محقق کرده اید.
شما برای ذی نفعان تان چه چیزی را کسب کرده اید؟ چگونه روزهای مشتریان تان را بهتر یا آسان تر کرده اید؟ آیا توانسته اید فرهنگی را ایجاد کنید که کارمندان تان با کمال میل بخواهند در آن کار کنند؟
پس هر آن چه را که شما و شرکت تان به دست آورده اید به صورت جزئی و با دقت تعریف کنید.
سوال ۴: چرا موفقیت های ما اهمیت دارند؟
برای پیش راندن یک سنگ بزرگ تا بالای یک تپه بلند، به کار سخت، تعهد و صبر نیاز است.
برای فروش موثر نیز باید بتوانید دستاوردها و موفقیت های خود را به شکلی که برای مخاطبان اهمیت دارد، به آن ها نشان دهید و مخاطبان مورد نظر شما باید بدانند که شما چه کسی هستید و به چه چیزی اعتقاد دارید، فروش شما دقیقا از همین نقطه آغاز می شود.
روابط عمومی هرگز نباید صرفا به حُسن شهرت شرکت و یا واکنش شرکت در مناسبت های عمومی مشغول باشد. در واقع، روابط عمومی باید در یک فرآیند پیوسته به صحبت از ارزش ها، باورهای شما و اهمیت شما برای جامعه خارجی بپردازد.
بازاریابی نیز هرگز نباید تنها در مورد تاکتیک ها، ابزارها و سیستم عامل ها باشد. اینستاگرام شما تغییری نخواهد کرد اگر مخاطبان هدف احساس خوبی درباره شما به دست نیاورند، اگر ندانند که شما به چه چیزی باور دارید و یا این که اصولا اهمیت شما برای آن ها چیست.
و فروش؟
اگر مشتریان بالقوه ندانند که شما که هستید، احتمالا تمایلی به خرید از شما نخواهند داشت.
لذت بردن از استراتژی ارتباطات، آن هم به نحوی که شرکت شما را به سطح بعدی رشد و تعالی برساند؛ ابدا کار آسانی نیست، اما مسیر دست یافتن به آن، قطعا با پاسخ به این سوال ها آغاز می شود.
